فرشته شدن امیر عباس مامانفرشته شدن امیر عباس مامان، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 17 روز سن داره

پرواز یک فرشته

یا علی اصغر

رباب هست و خروش و خسته حالي به دامن اشك و جاي طفل خالي اگر گهواره را پس داده بودند دلش خوش بود با طفل خيالي ...
30 آبان 1391

یبن الزهرا

من شدم چون اسیری تا تو دستم بگیری یا حسین یبن الزهرا از نفس های اصغر در غم و در بلایت مادرش را بگو تا بگذرد از خطایم رفته این آبرویم کشته ی آه اویم یا حسین یبن الزهرا ...
29 آبان 1391

علی اصغر

سلام آقای مهربونم ... کوچکترین شهید کربلا ... به بزرگی دستان کوچکت ایمان دارم ... به معجزه ی دعایت ایمان دارم ... میدانم اگر خدا را به تو قسم دهم دست رد به سینه ام نمی زند ... آقای مهربونم رخستی به این دل شکسته بده .... تا خدا را به تو قسم دهم .... . . خدای بزرگم تو را به دستان کوچک علی اصغر ,‌تو را به گلوی پاره پاره شده ی ٦ ماه ی کربلا ... تا آخر محرم به همه ی دوستای مهربونم ( الهام ,‌ سمیه ,‌ مامان امیر عباس ,‌ مامان آیه ,‌ مامان دو فرشته آسمونی,‌سمیرا )‌ همه دوستهای منتظرم ... فرزندان سالم و صالح بده ... مهربون خدای من برای تو که معجزه کاری نداره,‌ خدایا معجزه ای کن ......
29 آبان 1391

دل تنگ

دیگر حتی چیزی برای نوشتن هم ندارم... فقط دلم به اندازه ی همه ی قطره های باران تنگ است برای نگاهت ... برای خندیدنت ... برای نفس کشیدنت ... کاش معجزه ای شود ... کاش علی اصغر دلش به حال دستان خالی من بسوزد... کاش خدا دعاهایم را اجابت کند... کاش رباب برای دلتنگیهایم دعا کند... کاش معجزه ای شود و تو دوباره بیایی....................................................... ...
29 آبان 1391

حسين

حسین آرام جانم .... حسین روح و روانم .... حسین آرام زینب .... حسین سالار زینب .... حسین آرام جانم ..... حسین روح روانم...   من فدای گلوی پاره پاره ی علی اصغر... من فدای دل بی تاب رباب... من فدای دل شکسته امام حسین ... من فدای کربلا.... من فدای غربت زینب...   ....... التماس دعا ...
26 آبان 1391

جاده

باز من ,‌تو ,‌جاده .... نمی دانم در امتداد جاده ها چه چیز نهفته است که این چنین تو را برایم تدائی میکند... شاید دلیلش عظمت کوه هاست که قدرتت را به نمایش می گذارد... شاید سقف نداشتن آسمان,‌ بی دقدقه ,‌بدون بودن سقفی تورا می توان نظاره کرد... چقدر زیباست این امتداد طولانی... چه زیباست با تو بودن در این جاده ها... چقدر به من نزدیکی وقتی سقفی مزاحم ما  نیست ... چقدر چشمانم رنگ آسمانت را دوست دارم ... چه بی انتهاست این جاده ی عاشقی... خدای من ,‌من تو را دارم و این برایم کافیست... جاده را با بودن تو دوست دارم ...حتی اگر طولانی باشد ...  چقدر زیباست چشمانم را به آسمان آ...
26 آبان 1391

یا حسین

قال رسول الله : ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لاتبرد ابدا براستی که برای قتل حسین حرارتی در دل های مؤمنان است که هرگز سرد نمی شود. ...
26 آبان 1391

محرم ...

محرم اومد پسرم... لباس سیاهت و تن کن مادر فدای قد و بالات... امیرم ,‌پسرم ... خادم حسین فاطمه شدی مادر؟ محرم اومد امیر عباسم , خوش به حالت که فرشته ای.... خوش به حالت که پاکی مامان جان ... محرم اومد و دلم گرفت ,‌بیش از هرسالی... آخه امسال نشد با تو برم عذای امام حسین ... مادر تو اینقدری پاک بودی که تو بهشت زیارت کردی حسین فاطمه رو .... دلم گرفته پسرم ... نه از تو ,‌نه از خدا ... از خودم ...آخه تنهام .... اشک نمیذاره خوب بنویسم ... تنهام , دلم کربلا می خواد ...اما.... دلم تورو می خواد ,‌اما نمیشه .... وای , من فدای رباب , خانومم چی کشیدی.... من طاقتم سر اومد .... امیدم ...
26 آبان 1391

بدون عنوان

یا امام حسین دخیلم یه تو کمکم کن... یا امام رئوفم به داد دل شکستم برس... غریب دشت کربلا ... ببخش میدونم این حرفم دل بزرگت و میشکنه ... اما تورو قسم میدم به علی اصغر کمکم کن ... تورو به علی اکبرت کمکم کن .... آقا دلم گرفته...آقا دارم میمیرم ... مهربونم خوبم ,‌ محرم نزدیکه ... تورو قسم به عاشقات کمکم کن
23 آبان 1391

2 ماه گذشت

سلام پسرم... ٢ ماه گذشت پسرم....... ٢ ماه که فرشته ها به جای من برات لالایی می خونن ... ٢ ماه که همه زندگیم شده حسرت حسرت حسرت... ٢ ماه منتظر یه معجزه هستم... ٢ ماه وقتی جلو آینه می ایستم خودم و نمی شناسم... ٢ ماه که از ته دل نخندیدم... ٢ ماه که روی وسایل اتاقت پارچه کشیدم... ٢ ماه که خونه ساکت و بی روحه ... ٢ ماه که هر شب آرزو می کنم نبودنت یه خواب باشه ... ٢ ماه که دلم گرفته ... ٢ ماه آسمون چشمام طوفانی شدن... ٢ ماه که دارم بی تو میمیرم... چقدر تنهام... شکستم اما نذاشتم بابایی بشکنه ... پف چشمام و با کرم می پوشنم تا نبینه غم نبودنت و ........... ٢ ماه به همه عالم دروغ می گم.....
22 آبان 1391